Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

نشریه تئوریک، نشریه درونی و مباحثات داخلی

پاسخ به سؤالات بهروز ناصری



بهروز عزیز
با سلام و احوالپرسی. میبخشی که پاسخ سؤالاتت را بدلیل کمبود فرصت باید خیلی تلگرافی بنویسم.
قربان تو نادر (م.ح)
٦ آوریل ١٩٩٩

سؤال: نظر شما در مورد وجود یک نشریه تئوریک حزبی چیست؟ آیا نشریات کنونی و فی‌الحال موجود حزبی و غیرحزبی (منظور نشریات جانبی و دور و بر حزبی است ) میتواند جای یک نشریه تئوریک را پر کند؟ ضرورت چنین نشریه‌ای تا چه اندازه است؟ آیا دلیل عدم داشتن چنین نشریه‌ای به نظریه سیاسی حزب مربوط میشود، یا اینکه امکانات کافی در این زمینه وجود ندارد؟ منظور از امکانات نیز نیروی این کار و مسأله مالی است.

جواب: بنظر من هم جای یک نشریه تئوریکی کمونیستی به ابتکار حزب یا رفقای حزبی، خیلی خالی است. چرا نداریم، فکر میکنم به این دلیل که افرادی را که باید چنین نشریه‌ای را راه ببرند یا نداریم، یا اگر داریم، فرصت و امکانات اختصاص انرژی به این عرصه را ندارند. بعلاوه من فکر میکنم بهتر است چنین نشریه‌ای انگلیسی باشد و نسخه فارسی آن بعنوان محصول جانبی یک نشریه انگلیسی منتشر شود. اگر کسی به من بگوید یک نشریه تئوریکی مارکسیستی به زبان اردو یا سواهیلی وجود دارد، بطور خودبخودی تصور نخواهم کرد که چنین نشریه‌ای چندان حرف خیره کننده‌ای داشته باشد. فارسی هم چنین زبانی است. بنظر من یک نشریه تئوریکی مارکسیستی که چپ ایران را مخاطب خود تصور کند، پروژه مهم و کارسازی نخواهد بود.

سؤال: از نظر شما ضرورت یک نشریه درونی تا چه اندازه است؟ چرا حزب چنین نشریه‌ای ندارد؟ آیا نیاز نداریم؟ توضیح چند نکته را برای روشن کردن این سؤال لازم میدانم.
از مباحثات درونی و نشریه درونی بعضاً رو سر و کول همدیگر پریدن تداعی میشود. به هم پریدنی که بالأخره کندی‌ای در فعالیت و عمل کمونیستی رو به جامعه بوجود ميآورد. این بعضاً میتواند همینطور باشد، که من این منظور را ندارم. معتقد به مباحثات درونی برای صرفاً داشتن بحث درونی هم نیستم. ولی خیلی مواقع اتفاق ميافتد که شما لازم است مثلا با رفقای دور و برت در مورد فلان مسأله که مربوط به اوضاع سیاسی است صحبت کنید و لزومی هم نميبینید که این صحبتها رو به بیرون منعکس شوند. یا همین مباحثاتی که در پلنوم اخیر در مورد حزب و جامعه بوده. یا ملاحظاتی که بعضاً در مورد فلان سیاست حزبی که لزومی هم ندارد که حتماً رو به بیرون منعکس شوند. من بیشتر جنبه سیاسی مسأله را مد نظر دارم. اینکه حزب هم از نزدیکتر با توده‌های حزبی خود در تماس باشد و در عین حال هم ظرفی بوجود بیاورد که اعضاء و کادرها هم بتوانند نظرات و مسائل خود را به حزب برسانند و آنرا مطرح کنند. و این بیشتر به فضای باز سیاسی درون حزب کمک میکند و اینکه اگر انتقادی وجود دارد، حرفی هست و... ابراز شوند.

جواب: بنظر من نیازی به نشریه داخلی نداریم. اصلا کل این مقوله را من معتبر نمیدانم. خیلی بحثها هست که رفقای حزبی لازم میدانند با هم مطرح کنند بدون آنکه بخواهند علنی بشود. خوب، باید در جلسات حزبی حرف بزنند، باید با هم مکاتبه کنند، و غیره. یک نشریه سراسری و رسمی حزبی که برای مثال اختلاف نظر دو رفیق در تشکیلات نروژ را در اختیار رفقای کرمانشاه قرار میدهد بیش از آنکه خیری برساند، آشفتگی ایجاد میکند و حزب را از پرداختن به اولویتهایش محروم میکند. نشریه داخلی استعداد زیادی دارد تا به یک شِکوه‌نامه، غیبت‌نامه و تریبون مباحثات خُرد و ریز تبدیل شود. بنظر من امکانات ارتباطی امروز، اینترنت، فکس و غیره، امکان وسیعی به همه داده است تا نظرات خود را در دايره هر گروه محدودی که خود میخواهند منتشر کنند. ندا یکی از همین شبکه‌هاست. اما رسمی نبودن این شبکه اجازه میدهد که هرکس تا هر جا لازم میداند در آن دخیل بشود، به هر بحثی دوست دارد بپردازد و هر بحثی را بیهوده میداند ندیده بگیرد. نشریه داخلی رسمی این آزادی عمل و انتخاب را به آدم نمیدهد.


از آرشیو کورش مدرسی - منتشر شده در "منتخب آثار منصور حکمت، ضميمه ١"، انتشارات حزب کمونيست کارگرى - حکمتيست، ژوئيه ٢٠٠٦ - صفحات ٣٢٩ و ٣٣٠


hekmat.public-archive.net #3916fa.html