Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

نامه به دکتر حسين لاجوردى
درباره سناريوى سياه

٢٨ اوت ١٩٩٥

دوست عزيز،

با سلام مجدد. ضميمه اين نامه خطوط پيشنهادى در مورد بيانيه اپوزيسيون ايران در قبال سناريوى سياه در کشور را فرستاده‌ام. نظرات من و حزب ما در مورد اين مسأله در نوشته‌هاى مختلفى بويژه در چند شماره اخير انترناسيونال چاپ شده. از آن جمله است مقالات "رؤياهاى ممنوع مجاهد" در انترناسيونال ١٥، قطعنامه‌ها و مصوبات مختلف دفتر سياسى و پلنوم کميته مرکزى و بالأخره مطلب "سناريوى سياه، سناريوى سفيد" در آخرين شماره انترناسيونال. همانطور که در آن نوشته‌ها ميبينيد مسأله جلوگيرى از افغانستان و يوگسلاوى شدنِ ايران يک مشغله جدّى ماست. به يک معنى در رابطه با اپوزيسيون ايران ما مينيماليست هستيم. دنبال جبهه واحد و آلترناتيو حکومتى و غيره نيستيم. همين که کارى کنيم که اينها فردا مردم را خانه خراب و آواره نکنند و از "مناطق آزاد"شان موشک اسکاد به صفِ نان و حياطِ کودکستانها شليک نکنند بنظر ما دستاورد مهمى خواهد بود. از طرف ديگر تحقق همين انتظار حداقل با توجه به اوضاع جهان امروز و سير احتمالى اوضاع انرژى و تلاش زيادى را ميطلبد و زندگى آدمهاى زيادى را تحت تأثير قرار ميدهد.

چرا سناريوى سياه را محتمل ميدانيم. بگذار تلگرافى بعضى فاکتورها را ذکر کنم.

١- جمهورى اسلامى رژيم سلطنت نيست که ذوب بشود. حتى در صورت سرنگونى رژيم چندين جريان مذهبى و فالانژ مسلّح، بالنسبه قوى و کينه‌توز و ضد جامعه از آن باقى ميماند که در سطح کل منطقه موجوديت دارند و ميتوانند مدتها در صحنه يک جدال تروريستى و نظامى باقى بمانند. به اين جماعات بايد فالانژهاى اپوزيسيون نظير مجاهدين، آريايى‌هاى از مُخ آزاد، ارتشى‌ها و نظامى‌هاى آوانتوريست و از قَلّاده گريخته، دستجات وابسته به قدرتهاى بين‌المللى و منطقه‌اى (کنتراهاى رنگارنگ) که بعنوان آس‌هاى سياسى و نظامى براى امتياز گرفتن اين قدرتها از هم عمل خواهند کرد و غيره را افزود. تراشيدن هويتهاى دينى و قومى و ملّى قُلابى که به جان هم انداختنشان هم به چند تا ژورناليست با شَرَف احتياج دارد... بد نيست بدانى بعد از جريان قزوين، يک راديوى ايرانى در سوئد مصاحبه‌اى با آقاى حاج سيد جوادى بعنوان يک "قزوينى" بعمل آورد و از ايشان درباره تاريخ قزوين و سابقه تضادهاى قزوين و زنجان سؤالاتى کرد که ايشان هم در همين ظرفيت جواب فرمودند.

٢- با جريانات بعد از جنگ سرد کلاً فلسفه حکومت و مبانى دولت ملى (کشورى) و همينطور فُرم حکومتى در خيلى از مناطق و کشورها به يک مسأله مفتوح تبديل شده و تعيين تکليف آن هم به ميدان جنگ احاله داده شده. دنيا هم مُبصرى ندارد که اخطارى بدهد و کسى را به کارى وادارد.

٣- صحنه رقابتهاى بين‌المللى و منطقه‌اى ميان قدرتها باز شده، توافقات قديمى بى‌معنى شده و دعوا کردنشان سر نفوذ در ايران جاى ترديد ندارد، در نتيجه يک رکن جنگ داخلى بعدى در ايران، اين رقابتها خواهد بود. يک نگاه به بوسنيا و مسأله آمريکا و اروپا و يا عراق، افغانستان و کردستان اين را دقيقا نشان ميدهد.

٤- با هر زد و خورد و کش و قوسى پس از سرنگونى رژيم که بيش از چند ماه طول بکشد، قطعا غرب رأسا فکرى بحال ثبات در خوزستان و کرانه شمالى خليج ميکند. امکان حضور نظامى غرب و سازمان ملل در بخشى از ايران ابدا کم نيست.

به هر حال طرح ما اقدامى در جهت متوجه کردن مردم و اپوزيسيون به اين مخاطرات و ساختن ترمزها و موانعى بر سر راه يک سناريوى سياه است. واضح است که اين علاج قطعى قضيه نيست و ما به سهم خودمان داريم خودمان را براى هر چه قوى‌تر ظاهر شدن در آن شرايط شير تو شير و کنار زدن اوباش سياسى و نظامى از زندگى مردم آماده ميکنيم. اما اين طرح امروز براى کمک به اجتناب از آن سناريوست.

بنظر من شما با توجه به تماستان با شاخه‌هاى مختلف اپوزيسيون اين امکان را داريد که اين ايده و طرح را در يک سلسله ارتباطات حضورى با جريانات مهم اپوزيسيون از طيفهاى مختلف به کرسى بنشانيد. ما هر کمکى از دستمان برميآيد ميکنيم. اما اين را هم ميدانيم که جلو افتادن رسمى ما و تداعى شدن علنى اين طرح با ما ممکن است آدمها و جرياناتى را که فرهنگ سياسى مناسبى ندارند، رَم بدهد. نميدانم اين کار چقدر آلترناتيو طرحهاى خودتان است و چقدر مکمّل آن. به هر حال اينها نکاتى است که ميتوانيم حضورى يا تلفنى در موردش صحبت کنيم.

از نظر نحوه عملى جلو بردن اين طرح توجه‌ات را به يک قرار داخلى دفتر سياسى حزب جلب ميکنم که ضميمه است. نکته‌اى که بايد اينجا اضافه کنم اين است که طرح علنى اين اقدام، ولو از جانب شما در سمينار هويّت ملّى و هر تريبون علنى ديگر، اگر با صحبتهاى مقدماتى‌اى با نيروهاى سياسى مختلف و سونداژ نظرات آنها متکى نباشد ميتواند باعث موضعگيريهاى بيهوده امتناع‌گرانه بعضى جريانات شود. ريش و قيچى دست شماست، اما توصيه شخصى من اين است که قبل از طرح علنى بحث، اين ايده را با جريانات اصلى اپوزيسيون طرح کنيد و کارى کنيد که خود را از ابتدا دخيل احساس کنند.

از قول من به دوستان ديگر سلام برسانيد. بعد از مطالعه اين اسناد ميتوانيم صحبتى بکنيم.


با آرزوى موفقيت
منصور حکمت
٢٨ اوت ٩٥


hekmat.public-archive.net #3900fa.html