Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

ايسکرا ميپرسد:

درباره عضويت، اطلاعيه‌هاى شخصى اعضا، پشتوانه مالى و نشريات مجانى حزب

ايسکرا: ميپرسند چگونه اينهمه نشريه رايگان منتشر ميکنيد، پول اينها را از کجا ميآوريد، انترناسيونال، همبستگى، کارگر امروز، بولتن، کارگر کمونيست و حالا هم ايسکرا...

منصور حکمت: اين يکى از شيرين‌ترين سؤالاتى است که جلوى ما ميگذارند. بخصوص وقتى با کنايه و چشمک ميپرسند، که پس حتما "حزب کمونيست کارگرى دُمش به جايى بند است". شخصا واقعا هر وقت اين سؤال را ميشنوم، آن هم بطور روزافزونى از مليّون و سلطنت‌طلبهايى که خودشان بدون اسپانسور دولتى اصلا فعاليت نميتوانند بکنند، احساس غرور ميکنم. ببينيد وحدت و تلاش يک عده کمونيست چه واقعيت چشمگير و قدرتمندى جلوى اينها گذاشته است که دارند در وراى سياست و در دنياى قدرتها و ابرقدرتها دنبال منشاء آن ميگردند. کاش دُممان به جايى بند بود. کاش يک قطبى، دولتى، بين‌المللى، کارگر ميلياردرى پيدا ميشد که به اين حزب کمونيستى افراطى و خلاف جريان و بدقلق ما بودجه و امکاناتى ميداد تا کارمان را گسترش بدهيم و گوشه‌اى از نابرابرى مادى نجومى‌اى را که بين ما و جبهه مقابل ما در مبارزه طبقاتى وجود دارد جبران کنيم.

امکانات اين حزب مديون همت و از خود گذشتگى اعضايش است. تقريبا تمام بودجه اين حزب از محل حق عضويت اعضاء و کمکهاى مالى مستمر دوستدارانش تأمين ميشود. اين حزب بزرگى است. قبل از اينکه نشريات مجانى و متعدد ما چشم کسى را بگيرد، بايد به گستردگى اين سازمان و تعلق خاطر اين همه کمونيست به حزبشان توجه کند. اين مجانى بودن نشريات ما نيست که چشمگير است، توانايى پخش کردنش در چهارگوشه دنيا حقايق مهمترى را درباره اين حزب بيان ميکند. اگر سازمانهاى ديگر در تيراژ پايين کار ميکنند در درجه اول براى اين نيست که پول چاپش را ندارند، که شايد نداشته باشند، بلکه براى اين است که توان توزيعش را ندارند و براى مطابشان خواننده ندارند. اين آن حقيقتى است که بايد درک شود.

در اين روزگار ماهواره‌ها و کانالهاى تلويزيونى و راديويى مجانى، روزنامه کمونيستى بايد مجانى باشد. کسى که تا يک دلار از من خواننده نگيرد حاضر نيست نظرش را راجع به خاتمى و قانون کار و زندانيان سياسى به من بگويد، سياسى‌کار جدى‌اى نيست، قصد تأثيرگذارى بر دنيا را ندارد و در اين زمانه به جايى نميرسد. از نظر اقتصادى هم براى يک حزب سياسى نشريه مجانى امکانسازتر است و شانس استوارى مالى‌اش بيشتر است. ما حاضريم به هر جريانى که بخواهد اين سبک را پيش بگيرد مستشار بفرستيم!

ايسکرا: يکى دو سال است کادرها و فعالين حزب بر سر مسائل متنوعى با امضاى شخصى اطلاعيه ميدهند. لحن و مواضع اين اطلاعيه‌ها همواره با موضع رسمى حزب در مورد مسائل مختلف منطبق نيست، آيا اين تناقضى در کار حزب ايجاد نميکند؟ آيا هيچ کنترلى روى مضمون اين اطلاعيه‌ها نيست يا نبايد باشد؟

منصور حکمت: اين روش هم مثل نشريات مجانى!، از دستاوردهاى مهم ما در اين سالها بوده است. ما از سنت تاکنونى چپ بى‌چهره، که انگار اطلاعيه‌هايش به قلم خودِ شخصِ تاريخ يا کلِ ماشين سازمانى است و در همان حال رهبرانشان را در انظار عام "ممد" و "آتقى" خطاب ميکنند، به شدت فاصله گرفته‌ايم. کمونيستها، فعالين جنبش کمونيسم کارگرى، انسانهاى واقعى‌اند، با قلم و بيان و تشخيص فردى خودشان در قبال مسائل. بگذاريد در مقابل خيل وزير وکيل‌ها و دکتر مهندس‌ها و تيمسارها و آيت‌الله‌هاى طبقه حاکم، مردم طيفى از چهره‌هاى ملموس، قابل دسترسى و واقعى از قطب شرافت و انسانيت در جامعه را ببينند و نسبت به تک تک آنها قضاوت و محبت داشته باشند. ما داريم صف خودمان را به جامعه معرفى ميکنيم. اين روش بسيار ما را قوى‌تر ميکند.

هيچ مرجعى در حزب کمونيست کارگرى اجازه اين جسارت را به خود نخواهد داد که اعلاميه فردىِ رفيقى را کنترل يا سانسور کند. اين رابطه‌اى است بين آن فرد و جامعه‌اى که در آن زندگى ميکند. مقدار زيادى صلاحديد و مشورت و نصيحت طبعا در اين ميان رد و بدل ميشود. اين اعلاميه‌ها فردى است. حتى بهترين و کمونيستى‌ترين آن سند رسمى حزب نيست. در ابتداى کار برخى ناظرين اينها را به پاى حزب خواهند نوشت، اما به تدريج جامعه‌ خواهد پذيرفت که حزب کمونيست کارگرى متشکل از طيف وسيعى از انسانهاى مستقل و صاحب فکر است که با همه گوناگونى لحن و عواطف و بيانشان، به يک جنبش واحد تعلق دارند. فرديت تک تک ما در کنار وحدت سياسى‌مان به رسميت شناخته خواهد شد. کارى که جنبشهاى طبقات ديگر کرده‌اند و ما هنوز از آنها عقبيم. تفاوت و بعضا نواقص مضمونى و لحنى اطلاعيه‌هاى فردى فعالين حزب کسى را در رهبرى اين حزب نگران نميکند. طبعا همه دوست داريم که لحن‌ها و مضامين مناسب باشند و به لطف اينترنت امکان نظرپرسى از رفقاى حزبى قبل از انتشار اطلاعيه‌هاى فردى کاملا وجود دارد. اما کليد مساله در تحليل نهايى تقويت انسجام سياسى يک جريان است. و بالاخره واضح است که نشريات و ارگانهاى حزبى از ميان کوه اطلاعيه‌ها آنهايى را منعکس خواهند کرد که خود ميپسندند.

ايسکرا: ميپرسند شما ميگوييد عضو شدن در حزب کمونيست کارگرى ساده است. شرايط عضويت در حزب چيست و آيا عدم سختگيرى در عضوگيرى، حزب را از نظر سياسى و ايدئولوژيکى رقيق نميکند؟

منصور حکمت: عضويت در حزب کمونيست کارگرى براستى ساده است. هر کس خود به اين نتيجه رسيده باشد که با اهداف حزب کمونيست کارگرى ايران موافق است و ميخواهد با اين حزب کار کند ميتواند عضو حزب بشود. براى عضو ماندن در حزب بايد حق عضويت خود را منظما پرداخت کند و در حيطه وقت و توان خود و به انتخاب خود در فعاليتهاى حزب شرکت کند. در اين حزب قبول وظايف داوطلبانه است، کسى را به کارى وانميدارند، از کسى امتحان ايدئولوژى و غيرت و وفادارى و انقلابيگرى و از جان گذشتگى نميگيرند، به سابقه سياسى و تعلق سازمانى قبلى‌اش کارى ندارند، اَعمال محيرالعقول و وظايفى که با زندگى و مسئوليتها و تعهدات فرد در جامعه و خانواده تناقض داشته باشد به عهده‌اش نميگذارند. سنوات عضويت کسى مايه امتياز در تشکيلات نيست. فرض ما اين است که حزبى که ميخواهد صدها هزار عضو داشته باشد، بايد تلقى‌اى از عضويت داشته باشد که بر طبق آن انسانهاى واقعى در همان متن زندگى واقعى و با همه تعهدات و مسئوليتهاى شغلى و خانوادگى و اجتماعى‌شان بتوانند عضو حزب بشوند. با عضويت در حزب کمونيست کارگرى کسى از متن زندگى کـــَنده نميشود و قرار نيست خِرقه انقلاب به تن کند و ترک ديار و خانواده و دنيا و مافيها کند. تلقى ما از عضويت افراد در حزب بسيار به تلقى احزاب سياسى بزرگ در اروپاى غربى نزديک است. در خود ايران، که تماس رسمى با حزب براى کارگران دشوار است و ريسک امنيتى دارد، ما حتى اعلام کرده‌ايم که هر کارگرى که خود را عضو حزب بداند از نظر ما عضو حزب هست و همه حقوق يک عضو را از هم اکنون دارد. درک ما از عضويت بسيار با تلقى سکتى چپ ملى- خلقى فرق دارد و چه بسا از نظر اين جريانات "ليبرالى" محسوب ميشود. اما اين تنها برداشت اصولى از عضويت براى حزب کمونيستى است که قصد جا خوش کردن در حاشيه جامعه را ندارد و تغيير جهان را کار خود ساکنان جهان ميداند. ما مدام هر کس را که خود را در اهداف و مبارزه حزب سهيم و شريک ميداند دعوت ميکنيم به حزب ما بپيوندد. براى پيروزى بايد خيلى زيادتر باشيم.

اين تلقى و اين سياست نه فقط با حفظ کاراکتر مارکسيستى و انقلابى حزب تناقض ندارد، بلکه شرط واقعى تحقق آن است. تنها اين سياست اجازه ميدهد که حزب به روى کارگرى که نان‌آور خانواده‌اش است باز بماند. حزبى که کارگر نتواند به آن بپيوندد نميتواند حزب کمونيستى باشد. تنها اين سياست به کسى که سوسياليسم و آزادى و مساوات را با درکى هر قدر کلى و غريزى گرامى ميدارد امکان ميدهد به يک حزب مارکسيستى بپيوندد و به کمک حزب و همراه حزب رشد کند. استحکام سياسى‌اى که حزب در آن قرار دارد، افقى که جلوى حزب قرار ميگيرد، بنيادهاى فکرى يک حزب که در متن تلاقى‌هاى فکرى و سياسى جدى در جامعه تعريف و تحکيم ميشود، و ستون فقرات کادرى مارکسيستى حزب، اينها عوامل تعيين کننده خصلت حزب است. اگر فردا همه اعضاء و فعالين سازمانهاى چپ به ما بپيوندند، که يک اميد و آرزوى واقعى ماست، حزب کمونيست کارگرى به رنگ ديگرى درنميآيد، بلکه فقط گنجينه جديدى از تجربه و توان بدست ميآورد که مبارزه براى افق و سياستهاى موجود حزب را به همان درجه تقويت و تسهيل ميکند.

براى آشنايى بيشتر با برداشت ما از عضويت و نقد ما از مقوله عضويت در چپ خلقى، دعوت ميکنيم خوانندگان نگاهى به مباحثات ما پيرامون "عضويت کارگرى" که ده سال قبل در نشريه کمونيست به چاپ رسيد بياندازند.


به نقل از انترناسيونال، نشريه حزب کمونيست کارگرى ايران، شماره ٢٧، تير ١٣٧٧


hekmat.public-archive.net #3120fa.html