Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  

نکاتى درباره
وظايف تبليغى کمونيستها در قبال جنبش انقلابى خلق کرد


2
از ٢٨ مرداد خمينى تا کنون قريب ٤ سال ميگذرد و عليرغم تبليغات ناشيانه و تکرارى جمهورى اسلامى مبنى بر قلع و قمع باصطلاح "ضدانقلاب" در کردستان، جنگ انقلابى در کردستان بر عليه نيروهاى سرکوبگر و جنايتکار جمهورى اسلامى با تمام قوا ادامه دارد. اگر در ٢٨ مرداد ٥٨ توهمات سياسى وسيع در ميان توده‌هاى مردم، مصلحت انديشى و سازشکارى سازمانهاى خرده بورژوايى نظير مجاهدين خلق و خوشرقصى‌هاى دلقکهاى سياسى نظير حزب توده و نيز سرکوب نشريات آزاد در ايران امکان ميداد تا چند صباحى تبليغات شووينيستى و مذهبى رژيم موثر افتد، زحمتکشان ايران بزودى، لااقل در خطوط کلى، به خصلت حق طلبانه مبارزه مسلحانه خلق کرد بر عليه جمهورى اسلامى پى بردند و تبليغات حکومت بيش از پيش بر عکس خود و به عاملى براى رسوايى هر چه بيشتر اين نوکران و مباشران تازه به دوران رسيده سرمايه و امپرياليسم در ايران بدل شد. آخر چه کسى است که عربده‌هاى يکسال قبل حکومت مبنى بر تارومار شدن نيروهاى جنبش مقاومت و اخبار "موثق" دولتى مبنى بر "فرار رهبران به مرزها" را بخاطر آورد و امروز از خبر "پيروزيهاى جديد" حضرات در چند کيلومترى بوکان و مهاباد به قهقهه نيفتد؟ چه کسى است که اخبار پى در پى مبنى بر قتل عامهاى رژيم در روستاهاى کردستان را بشنود و تائيد وقيحانه اين جنايات را از جانب خود رژيم شاهد باشد و با تمام وجود خواستار پيروزى قطعى و قاطع خلق کرد و برچيده شدن بساط جمهورى اسلامى نگردد؟ مردم ايران در اين چند سال جمهورى اسلامى را بسيار خوب شناخته‌اند و تبليغات کمونيستهاى ايران نيز، مگر در موارد استثنائى و در برابر بى اطلاع‌ترين اقشار جامعه، لزومى ندارد که بر خنثى کردن اين وجه تبليغات حکومت مکث کند. در زمينه تبليغى توجه و فعاليت کمونيستها بايد عمدتا به توضيح مسائل سياسى محورى و دورنماى واقعى اين جنبش و شناساندن کومه‌له به مثابه نيروى پرولترى و پيشتاز در جنبش مقاومت معطوف شود. در اين شماره به چند نکته اساسى که بايد در تبليغات ما ملحوظ شود ميپردازيم و اميدواريم بتوانيم در شماره‌هاى بعد وجوه ديگر مبارزه انقلابى زنده‌اى را که امروز در کردستان جريان دارد حتى المقدور از زبان رهبران و فعالين خود اين جنبش براى کارگران پيشرو ايران بشکافيم.
3

١) مسائل محورى جنبش انقلابى در کردستان کدامند؟

ملت کرد ملتى تحت ستم است که در اثر تجديد تقسيم جهان بين دول امپرياليستى بدنبال جنگ جهانى اول بين چهار کشور منطقه تجزيه شده و حق تشکيل دولت ملى از آن سلب گشته است. وجود ستم ملى همراه با وحشيانه‌ترين شيوه‌هاى سرکوب، عاملى براى عقب ماندگى اقتصادى و فرهنگى اين ملت بوده است.
5
"ملت کرد در کردستان ايران بارها عليه اين ستمگرى ملى و بخاطر کسب حق تعيين سرنوشت به مبارزه برخاسته است. اين مبارزات که مستقيما بر ضد حکومت ديکتاتورى مرکزى ايران متوجه بوده، در گذشته توسط رؤساى عشاير، شيخ‌ها و فئودالها و در دهه‌هاى اخير توسط نيروهاى بورژوايى رهبرى ميشده است. اين نيروها در رابطه با رهبرى مبارزات ملى ناپيگير و بعضا خيانتکار بوده و در کردستان نيز منافع زحمتکشان را پايمال کرده و آنان را مورد ستم قرار ميدادند.
6
اما اکنون با آمدن طبقه کارگر به عرصه مبارزه طبقاتى، دوره تاريخى رهبرى طبقات استثمارگر بر جنبش ملى کردستان جاى خود را به دوره‌اى داده است که در آن جنبش ملى- دمکراتيک کردستان ميتواند و بايد به رهبرى طبقه کارگر به سرانجام برسد." (نقل از برنامه کومه‌له براى خودمختارى کردستان)
7
بند فوق از برنامه کومه‌له براى خودمختارى کردستان به دو نکته اساسى اشاره دارد. اول آنکه جنبش ملى در کردستان جنبشى حق طلبانه و عادلانه است که خارج از اراده اين يا آن شخصيت و حزب و سازمان از پايه‌هاى عينى اجتماعى خاص خود برخوردار است و لذا مادام که اين پايه‌هاى عينى پابرجا هستند به اراده هيچ دولت و رژيم و ستادى از ميان نميرود. اين جنبش جنبشى بر سر احقاق حقوق ابتدايى پايمال شده يک ملت است. مبارزه مسلحانه در کردستان شکل قهرآميز مبارزه براى کسب حقوقى است که دولتهاى مرکزى در ايران يکى پس از ديگرى زير پا گذاشته و سرکوب کرده‌اند. مادام که ملت کرد وجود دارد و به ستم ملى پايان داده نشده است، مبارزه دمکراتيک براى کسب حق تعيين سرنوشت در اشکال مختلف ادامه خواهد داشت.
8
دوم آنکه خصيصه دوره نوين جنبش انقلابى خلق کرد قرار گرفتن کارگران و زحمتکشان کردستان در رأس مبارزه براى حق تعيين سرنوشت است، و اين مهمترين تحول در تاريخ مبارزات ملى در کردستان است. تحولى که از يکسو دورنماى پيروزى جنبش انقلابى خلق کرد و حل قطعى مساله ملى را بسيار مساعد ميکند و از سوى ديگر انقلاب در کردستان را مستقيما و عميقا با جنبش انقلابى طبقه کارگر سراسر ايران پيوند ميدهد. حضور پرولتاريا به عنوان نيروى محرکه اصلى و رهبر جنبش ملى در کردستان امکان ميدهد تا دامنه اين جنبش از محدوده ايجاد تغييراتى در مناسبات سياسى- ادارى مردم کردستان با حکومت مرکزى فراتر رود و ايجاد تحولاتى اساسى در مناسبات اقتصادى در کردستان بنفع کارگران و زحمتکشان و نيز در تناسب قوا ميان پرولتاريا و بورژوازى در کل کشور در چشم انداز اين جنبش قرار گيرد.
9
ارتباط تنگاتنگ جنبش انقلابى در کردستان با انقلاب سراسرى کارگران و زحمتکشان ايران در چهار سال اخير، اکنون کاملا بثبوت رسيده است. دوره نوين جنبش انقلابى در کردستان خود در بطن انقلاب سراسرى ايران شکل گرفت و سپس خود به يکى از اساسى‌ترين جبهه‌هاى تداوم انقلاب بدل شد. جنبش انقلابى خلق کرد در طى سالهاى پس از قيام بارها تلاشهاى ضد دمکراتيک و ضد کارگرى جمهورى اسلامى را براى نفى کامل دستاوردهاى دمکراتيک قيام بهمن و سرکوب آزادى در سراسر ايران خنثى کرده است، و درنده خويى جمهورى اسلامى در کردستان بيانگر درک اين واقعيت از جانب رهبران جمهورى اسلامى و کارشناسان ريز و درشت منافع بورژوازى و امپرياليسم در ايران است.
10
کارگران ايران مدافعين پيگير جنبش انقلابى در کردستانند. طبقه کارگر ايران هيچ نفعى در ستمگرى ملى ندارد و مستقل از ترکيب نيروهاى سياسى در کردستان بدون قيد و شرط از حق ملت کرد در تعيين سرنوشت خويش دفاع ميکند. دفاع بدون قيد و شرط از حق تعيين سرنوشت معنايى جز احاله سرنوشت سياسى کردستان به آراء آزاد ملت کرد ندارد. از نقطه نظر طبقه کارگر و کمونيستهاى ايران هرگونه دخالت نظامى و بوروکراتيک دولت مرکزى در ممانعت از اعمال اراده آزاد ملت کرد در امر تعيين شکل حکومتى خويش محکوم و مردود است و بايد قاطعانه با آن مقابله شود. دفاع بدون قيدو شرط از حق تعيين سرنوشت يعنى محدود نکردن آزادى ملت کرد در تعيين شکل حاکميت در کردستان و اين بى ترديد حق جدايى و تشکيل يک دولت مستقل را، در صورتيکه ملت کرد چنين اراده کند در بر ميگيرد. ما بايد توده‌هاى وسيع کارگر و زحمتکش را با ضرورت دفاع بدون قيد و شرط از حق تعيين سرنوشت آموزش دهيم. ما بايد با همه اشکال تبليغات شووينيستى و عظمت طلبانه بورژوازى و خرده بورژوازى ايران مقابله کنيم. ما بايد تمام نيروها و احزابى را که مدعى دفاع از منافع خلق کردند اما حق تعيين سرنوشت را تنها با شرط و تبصره‌هايى نظير "حفظ تماميت ارضى و يکپارچگى ايران" تائيد ميکنند، به مثابه نيروهائى که از هم اکنون اتهامات شووينيستى خود را بر عليه خلق کرد در آينده تدارک ميبينند و مقدمات لشکرکشى آتى خود را به کردستان فراهم ميسازند در ميان کارگران و زحمتکشان افشا و منزوى کنيم. کارگران انقلابى خواستار وحدت کليه بخشهاى طبقه کارگر ايران در مبارزه براى دمکراسى و سوسياليسم‌اند. طبقه کارگر ايران وحدت طلب است، اما تحميل وحدت بطرق نظامى و بوروکراتيک را قاطعانه رد ميکند. ما خواستار وحدت داوطلبانه ملل ساکن ايران هستيم، زيرا الحاق قهرآميز ملتهاى ساکن ايران، صرفنظر از خصلت ارتجاعى و ضد دمکراتيک خود، مستقيما موجب تفرقه در صفوف طبقه کارگر ايران و تشديد ناسيوناليسم و شووينيسم در بخشهاى مختلف آن ميگردد، و اين عملا به سازش طبقاتى پرولتاريا و بورژوازى در بخشهاى مختلف ايران و دنباله‌روى کارگران از دشمنان طبقاتى خود در چهارچوب هر ملت منجر ميگردد. طبقه کارگر ايران از جدايى آسيب ميبيند، اما کارگران و کمونيستهاى ايران همواره و در همه حال در برابر الحاق اجبارى ملل تحت ستم ايران ايستاده‌اند و خواهند ايستاد.
11
امروز کارگران و زحمتکشان کردستان در "برنامه کومه‌له براى خودمختارى کردستان" سرنوشت سياسى مطلوب اکثريت قاطع ملت کرد و وحدت طلبى عميق خود را با طبقه کارگر سراسر ايران به روشنى بيان کرده‌اند. ما بايد اين برنامه را وسيعا به ميان توده‌هاى کارگر و زحمتکش در خارج کردستان ببريم. وجود اين برنامه به کارگران پيشرو و فعالين کمونيست در سراسر ايران امکان ميدهد تا خواستهاى ملت کرد را از زبان کارگران و زحمتکشان کردستان با وضوح و صراحت براى توده‌هاى کارگر و زحمتکش در سراسر ايران توضيح دهند و راه هرگونه تحريف و تخفيف در اهداف عادلانه جنبش انقلابى در کردستان را از جانب هر نيروى بورژوايى و خرده بورژوايى، اعم از جمهورى اسلامى و يا رفيقان نيمه راه خلق کرد قاطعانه سد کنند.
12

٢) کومه‌له را وسيعا در ميان کارگران و زحمتکشان ايران معرفى کنيم.

جنبش ملى در کردستان جنبشى ماوراء طبقاتى نيست و همانطور که گفتيم خصوصيت اصلى اين جنبش در دوره حاضر حضور پرولتارياى کردستان در صف مقدم و رهبرى کننده اين جنبش است. سازمان انقلابى زحمتکشان کردستان ايران (کومه‌له) نماينده آگاه و پيشرو کارگران و زحمتکشان کردستان و تقويت جنبش انقلابى در کردستان تنها از طريق تقويت بخش پرولترى اين جنبش و سازمان سياسى پرولتاريا در کردستان، يعنى کومه‌له، امکانپذير است. در طول دوران پس از قيام، کومه‌له پيگيرانه مواضع پيشتاز پرولترى را در جنبش خلق کرد و در مواجهه با مسائل متنوع اين جنبش نمايندگى کرده است. برخورد کومه‌له به مانورهاى مختلف سياسى و يورشهاى پى در پى نظامى دولت اسلامى، مواضع کومه‌له در قبال سياستهاى احزاب غيرپرولترى در کردستان و نوسانات و تزلزلات آنان و بويژه برنامه و چشم انداز کومه‌له در زمينه سازماندهى حاکميت توده‌اى در کردستان که در برنامه کومه‌له براى خودمختارى و قطعنامه‌هاى کنگره سوم اين سازمان منعکس است، ملاک روشنى براى تشخيص دمکراتيسم پيگير پرولترى از ناسيوناليسم و ليبراليسم بورژوايى در جنبش مقاومت بدست ميدهد. تبليغات ما در خارج کردستان بايد اين مرز تعيين کننده ميان کومه‌له به مثابه پرچمدار دمکراسى انقلابى پرولترى و احزاب و سازمانهاى بورژوا- ليبرال در کردستان را براى کارگران و زحمتکشان ايران روشن کند و آنان را نه صرفا به دفاع از حق تعيين سرنوشت بطور کلى، بلکه به دفاع از سياستهاى پرولتارياى انقلابى در کردستان، يعنى سياستهاى کومه‌له، فراخواند.
14
اما محدود کردن کومه‌له به سازمانى که جناح راديکال جنبش مقاومت را تشکيل ميدهد نادرست است، بويژه آنکه تبليغات بورژوازى نيز اساساً ارائه تصويرى محدود و مخدوش از کومه‌له بعنوان يک سازمان ملى- منطقه‌اى افراطى را هدف خود قرار داده است. بورژوازى و ارگانهاى تبليغاتى‌اش آگاهانه درباره ماهيت طبقاتى و ايدئولوژى انقلابى کومه‌له سکوت ميکنند. از جمهورى اسلامى تا احزاب بورژوايى و خرده بورژوايى اپوزيسيون، از بى‌بى‌سى و خبرگزارى فرانسه تا ارگانهاى تبليغاتى شوراى ملى مقاومت و مجاهدين خلق، همه در تلاشى عبث براى کتمان حضور وسيع و تعيين کننده کومه‌له در جنبش مقاومت و مسکوت گذاردن ايدئولوژى، سياست و برنامه کمونيستى سازمان کومه‌له وحدت عمل دارند. آنان از اذعان به قدرت کمونيستها در جنبش انقلابى خلق کرد ميهراسند و با تمام قوا ميکوشند تا حقايق زنده يک جنبش واقعى را با دوز و کلکهاى مبتذل تبليغاتى و تحريفات کاسبکارانه اخبار اين جنبش، پرده‌پوشى کنند. هراس آنان کاملا بجاست و روشهاى رياکارانه‌شان کهنه و شناخته شده است. ما بايد با تمام توان خود اين سياست ارتجاعى تبليغى- خبرى بورژوازى را خنثى کنيم. ما بايد در تبليغات خود جايگاه ويژه‌اى به شناساندن کومه‌له بمثابه يک سازمان کمونيستى و پرولترى که صاحب نفوذ و پايگاه گسترده‌اى در توده‌هاى وسيع زحمتکش در کردستان انقلابى است اختصاص دهيم.
15
کومه‌له يک سازمان کمونيستى سراسرى است که اهداف، سياستها و دامنه تشکيلات آن بسيار از محدوده کردستان و جنبش ملى- دمکراتيک فراتر ميرود. کومه‌له بمثابه يک سازمان کمونيستى و بنا بر برنامه خويش (برنامه حزب کمونيست) وظيفه خود را سازماندهى پرولتارياى ايران براى انقلاب سوسياليستى و شرکت فعال در امر پيشبرد انقلاب جهانى طبقه کارگر قرار داده است. ما بويژه بايد جايگاه تعيين کننده کومه‌له را در مبارزه پيگيرى که مارکسيسم انقلابى ايران در دوره اخير در جبهه‌هاى مختلف بر عليه رويزيونيسم و پوپوليسم به پيش برده است براى کارگران ايران توضيح دهيم. ما بايد نقش حياتى کومه‌له را در ايجاد حزب کمونيست طبقه کارگر ايران در آينده‌اى نزديک خاطر نشان کنيم و کومه‌له را بمثابه يک سازمان حزبى قدرتمند و صاحب نفوذ طبقه کارگر ايران بطور کلى به توده‌هاى وسيع کارگران ايران بشناسانيم.
16
نکته ديگر اينکه، بايد بر اين تاکيد کرد که کومه‌له سمبل استوارى تاکتيکى کمونيستها در برابر اردوگاه ضد انقلاب و دشمنان دمکراسى و سوسياليسم در ايران بوده است. مقايسه مواضع و عملکردهاى کومه‌له در چهار سال اخير با "انقلابيون" تازه از راه رسيده‌اى نظير مجاهدين خلق در تبليغات ما بسيار آموزنده خواهد بود. ما بايد از تاريخ زنده انقلاب ايران کمک بگيريم و به کارگران و زحمتکشان ايران توضيح دهيم که چگونه بسيار پيش از آنکه سازمانهايى نظير مجاهدين خلق از مديحه‌سرايى براى "پدر خمينى"شان دست بردارند، بسيار پيش از آنکه اينان از مرحله دوازدهم استراتژيک خود مبنى بر تقاضاى شرفيابى به حضور امام خمينى و نسخه پيچيدن براى ختم "غائله کردستان" و پيش کش کردن ميليشياى خود به اين و آن آيت‌الله و نهاد نظامى جمهورى اسلامى گذر کنند و به مرحله سيزدهم يعنى منفجر کردن استراتژيک پاسداران و امام جمعه‌ها و ديگر رقباى رئيس جمهور پاى بگذارند، کومه‌له نيروى خود توده‌هاى کارگر و زجمتکش در کردستان را براى مبارزه مسلحانه تودهاى عليه جمهورى اسلامى سازماندهى و هدايت ميکرده است. ما بايد توضيح دهيم که چگونه کومه‌له کمونيست در زمانى که سازمانهاى خرده بورژوايى اپوزيسيون، نظير مجاهدين خلق، نيروهاى خود را به جبهه جنگ با عراق گسيل ميکردند و حداکثر آزاديخواهيشان اين بود که "حزب ارتجاعى حاکم" را از تضعيف رئيس جمهور محبوب برحذر دارند، کومه‌له در کردستان جنگ عظيم زحمتکشان را بر عليه کليت نظام جمهورى اسلامى هدايت کرده و بارها با در هم کوبيدن توطئه‌هاى نظامى و سياسى جمهورى اسلامى سنگرهاى دمکراسى را نه تنها در کردستان، بلکه در سراسر ايران باز پس گرفته است. تاريخ پر افتخار کومه‌له بويژه در ٤ سال اخير، تاريخ استوارى کمونيستها بر آرمانهاى دمکراتيک و سوسياليستى طبقه کارگر ايران است و هر کارگر ايرانى بايد با تک تک لحظات اين تاريخ بعنوان تاريخ تولد طبقه خود به مثابه طبقه‌اى آگاه به منافع طبقاتى آشنا و اخت شود.
17

٣) موقعيت کنونى و دورنماى جنبش انقلابى در کردستان چيست؟

اگر بنا بود پاسخ اين سوال را در اخبار رسمى دولتى جستجو کنيم، بايد به اين نتيجه ميرسيديم که تا قبل از انتشار همين شماره کارگر کمونيست لشکر کفرستيز اسلام با مدد زرادخانه اهدايى شياطين بزرگ و کوچک اثرى از آثار جنبش انقلابى در کردستان برجا نخواهد گذاشت! اما وظايف تبليغى ما در اين زمينه نميتواند و نبايد به افشا کردن پوچى تبليغات رژيم محدود بماند. ما بايد توجه کارگران و زحمتکشان را بر واقعيات عميقترى که مبناى پابرجائى و رشد و تکامل جنبش انقلابى در کردستان است جلب کنيم. همانطور که پيشتر گفتيم، جنبش انقلابى در کردستان از زمينه‌هاى عينى و مادى اجتماعى مشخصى برخوردار است. اين يک حرکت مسلحانه چريکى نيست که گروه و سازمانى به اختيار خود و براى مثال با محاسبه موقعيت مساعد کوهستانى و جنگلى منطقه معينى آنرا آغاز کرده باشد. و به همين اعتبار اين جنبش جنبشى نيست که با اعزام دارودسته‌هاى مزدور پاسدار و جاش و ارتشى سرکوب شود. اين نکته‌اى است که کسانيکه جنبش خلق کرد را با فلان اقدام مسلحانه ابتدا به ساکن فلان سازمان در جنگلهاى شمال و کوهستانهاى فارس قياس ميکنند، کاملا به فراموشى سپرده‌اند. مبارزه مسلحانه در کردستان حامل تکامل مبارزه سياسى ريشه‌دار يک ملت تحت ستم و انعکاس مطالبات و مواضع طبقاتى مشخصى در درون اين ملت است. بنابراين فعل و انفعالات نظامى در کردستان و تغيير در تناسب قواى نظامى نيروهاى انقلاب و ضد انقلاب، تنها ميتواند اشکال ادامه اين مبارزه و شدت و ضعف دامنه آنرا در اين يا آن مقطع مشخص کند. حال آنکه بقاء و ادامه اين جنبش، مادام که زمينه‌هاى سياسى آن پابرجاست و نيروهاى سياسى- طبقاتى محرکه اين جنبش از ادامه مبارزه دست نکشيده‌اند، با هيچ فشار نظامى به زير سوال نخواهد رفت.
19
اما نکته مهمتر اينجاست که هم اکنون در دل نبردهاى مسلحانه گسترده‌اى که بويژه با هجوم بهاره مزدوران دشمن در کردستان جريان دارد، جنبش خلق کرد نه يک سير قهقرايى، بلکه يک جريان تکامل سياسى را از سر ميگذراند که ميتواند در ادامه خود ابعاد نظامى تعيين کننده‌اى بيابد. بويژه بر دو عامل اصلى در اين سير تکاملى ميتوان مکث کرد. اول تعميق قطب‌بنديهاى سياسى- طبقاتى در درون جنبش ملى بطور کلى و دوم، تکامل سازمان کومه‌له بمثابه يک سازمان کمونيستى و رهبر کارگران و زحمتکشان کردستان بطور اخص.
20
عامل اول نتيجه اجتناب ناپذير بيش از ٤ سال مبارزه آشکار سياسى و نظامى در کردستان است. در طول اين مدت اوهام ماوراء طبقاتى توده‌ها بتدريج رنگ باخته و طبقات اجتماعى مختلف در کردستان گام به گام تصوير روشن‌ترى از اهداف سياسى و اقتصادى خود و سازمانهاى سياسى‌اى که اين اهداف و منافع را بيان و نمايندگى ميکنند بدست آورده‌اند. در اين ميان رشد قدرت‌يابى روزافزون کومه‌له، تدقيق و تعريف اهداف و برنامه‌هاى سياسى و اقتصادى کومه‌له در جنبش ملى و تقويت جهتگيرى زحمتکشان کردستان بسوى کومه‌له، گواه متمايز شدن تدريجى اما مداوم صف کارگران و زحمتکشان کردستان از بورژوازى و خرده بورژوازى در درون جنبش ملى است. با روى آورى هر چه بيشتر کارگران و زحمتکشان کردستان به ايجاد صف مستقل خويش تحت پرچم کومه‌له، جنبش ملى بطور کلى استحکام مييابد و بيش از پيش از رهبرى استوار و پيگيرى برخوردار ميگردد.
21
عامل دوم، که خود بر رشد اين قطب‌بندى طبقاتى در کردستان متکى است، تکامل ايدئولوژيک، سياسى و عملى- تشکيلاتى سازمان کومه‌له است. اينجا، تلاش آگاهانه مارکسيسم انقلابى براى وداع با ميراث عقب مانده و دست و پا گير تفکر وعمل خرده بورژوايى در صفوف جنبش کمونيستى ايران نقشى تعيين کننده ايفا کرده و ميکند. استحکام نظرى و عملى کومه‌له و به ويژه استوار شدن هر چه بيشتر آن بر موازين کار کمونيستى در جنبش طبقه کارگر و جنبش ملى در کردستان آن شاخص تعيين کننده‌اى است که آينده‌اى اميدبخش را براى جنبش انقلابى در کردستان و کارگران و زحمتکشان فعال در اين جنبش ترسيم ميکند.
22
بديهى است که اين دورنماى مساعد به شيوه‌اى جبرى تحقق نميپذيرد. اما نکته اساسى اينجاست که شرايط عينى جنبش انقلابى در کردستان مساعدترين زمينه‌ها را براى پيشروى کارگران و زحمتکشان کردستان تحت پرچم کومه‌له آماده ساخته است و پيشروى و پيروزى اين جنبش بيش از هر زمان ديگر به پيگيرى و استوارى کمونيستها در امر اتخاذ موازين سياسى و عملى کمونيستى، موازينى که پلنوم کميته مرکزى کومه‌له در ديماه سال ١٣٦١ تعهد خود را به آن اعلام نموده است، بستگى يافته است.
23
تبليغات ما بويژه بايد اين سير تکاملى طبقاتى و تشکيلاتى در جنبش خلق کرد را براى کارگران ايران توضيح دهد و آنان را قادر سازد تا در وراى اخبار کلى نظامى و شاخصهاى عمومى پيشرفت و عقب نشينى جنبش انقلابى در مقاطع مختلف، سير قدرت‌گيرى و انسجام روزافزون طبقه خويش در اين جنبش را تشخيص دهند و به آن يارى رسانند. دورنماى جنبش مقاومت در کردستان يک دورنماى عموم خلقى نيست، سرنوشت طبقات و احزاب سياسى در اين جنبش يکسان نيست و طبقه کارگر ايران بايد بتواند بويژه آن تحولاتى را که زمينه قدرت‌گيرى بخش پرولترى در اين جنبش و مبناى ادامه کارى و پيروزى نهايى جنبش انقلابى خلق کرد است به دقت بشناسد.
24
هياهوى جمهورى اسلامى مبنى بر شکست انقلاب در کردستان هياهويى پوک و توخالى است. واقعيت چشم انداز کاملا متفاوتى را پيشاروى ما گسترده است. امروز عوامل و زمينه‌هاى مساعد بسيارى براى در هم شکسته شدن مجدد يورش مذبوحانه رژيم به کردستان وجود دارد و جنبش انقلابى خلق کرد از اين توان برخوردار است تا نه تنها ابتکار عمل در عرصه‌هاى مختلف مبارزه بر عليه جمهورى اسلامى را بدست گيرد، بلکه با وارد آوردن ضربات کارى بر پيکر فرتوت و پوسيده جمهورى اسلامى، بار ديگر روند اوضاع سياسى در کل کشور را بنفع انقلاب و دمکراسى انقلابى دگرگون سازد.


منصور حکمت


کارگر کمونيست، ارگان اتحاد مبارزان کمونيست، شماره ٧ - ١٠ ارديبهشت ١٣٦٢

hekmat.public-archive.net #2780fa.html